دلم میخواهد، نمایشنامه ای بنویسم...
بنویسم مردی از در وارد شد،
بنویسم مرد نگاه کرد، مرد به چشمهای پسر نگاه کرد...
و در همین لحظه جهان به پایان رسید...
تمام جهان در دو چشم خلاصه شد...
و تماشاگران تا ابد آن را بلندترین نمایشنامه ی دنیا خواندند...
نمایشنامه ای که جهان را در خود جای داده بود...