کاش میشد یه روز آفتابی به دور از چشم هرکسی دستت رو بگیرم

و ببرمت به شانزلیزه

تو برای من با لحجه ناشی و جدیدت آهنگ شانزلیزه رو میخوندی..

کلاه فرانسوی من رو به سرت میزاشتی و من محو چهره‌ات میشدم،

محو اون خط های کنار لبت وقتی میخندیدی...

محو خط شدن چشمهات...

محو همه چیت..

تو من و دیوونه ی بی پروا صدا میزدی

اما بین عاشقای اسطوره‌ای که اگه من رومئو بودم،تو ژولیت میشدی؟

 کاش میشد هیچ جمله ای با کاش شروع نشه

-جانگ جیهوپ،10مارچ1991-